سفری با حافظ
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
آسمان آبی است, آبی , نیلگون , زنگاری , ولی سبز نیست!
چرا حافظ در این بیت آسمان را سبز دیده؟!!
خیال میکنم در آن رازی هست که باید همراه با کلمه " دیدم " در مصرع
اول بیت باشد, این راز را باید در آنگونه دیدن حافظ جستجو کرد.
هر شعر جاودانه یک راز است و حافظ شعرهای خود را به ما تحویل داده
و رفته اکنون چاره چیست؟

چرا حافظ در این بیت آسمان را سبز دیده؟!!
خیال میکنم در آن رازی هست که باید همراه با کلمه " دیدم " در مصرع
اول بیت باشد, این راز را باید در آنگونه دیدن حافظ جستجو کرد.
هر شعر جاودانه یک راز است و حافظ شعرهای خود را به ما تحویل داده
و رفته اکنون چاره چیست؟
+ نوشته شده در سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۴:۷ ب.ظ توسط نیره السادات سجادی
|


دلهره هایت را به باد بده.